ايرانيان باستان هيچ گاه آب دهان برزمين يا در آب نميانداختند
ايرانيان باستان آخشيج را آلوده نميكردند
ايرانيان باستان از ليواني كه لب ديگري با آن تماس پيدا كرده بود، نميآشاميدند
آن زمان كه بيماريهاي واگير گريبان مردمان زيادي را در گوشه و كنار جهان ميگرفت، در ايران باستان هيچ بيماري واگير شيوع نيافت.
: آن زمان كه بيماريهاي واگيردار گريبان مردمان زيادي را در گوشه و كنار جهان ميگرفت، در ايران باستان، بر اساس شواهد موجود، هيچ بيماري واگيرداري شيوع نيافت.
در مطالعه ايران باستان، يكي از مواردي كه همواره براي پژوهندگان شگفتي آفرين بوده، سطح بالاي رعايت بهداشت در ميان ايرانيان باستان است كه ريشه در اعتقادات آنان داشته است. ايرانيان احترام ويژهاي براي آخشيج (ياچهار عنصر آب، باد، خاك و آتش) قائل بودند و معتقد بودند نبايد اين عناصر را آلوده كرد. به خصوص آب و آتش از چندان قداستي برخوردار بودند كه آلودن آنها جزو بزرگترين گناهان شمرده ميشد.
امروزه، با آگاهي از انتقال آلودگيها و بيماريها از طريق آب جاري اهميت پاكيزه نگهداشتن آب را بهتر درك ميكنيم.
هرودوت مينويسد: «ايرانيان در ميان آب بول نميكنند، در آب تف نمياندازند، در آن دست نميشويند ومتحمل هم نميشوند كه ديگري آن را به كثافاتي آلوده كند، احترامات بسياري براي آب منظور ميدارند.» (كتاب اول، بند 138.
«استرابون»، جغرافيدان يوناني، نيزمينويسد: «ايرانيان در آب جاري استحمام نميكنند، در آن لاشه و مردار نمياندازند،عموما آنچه ناپاك است در آن نميريزند.»
در زند اوستا نقل است كه تيرداد، پادشاه ارمنستان، برادر بلاش اول اشكاني (51 _ 78 م كه از خاندان بسيار پارساي زرتشتي بود،) ميبايست در سال 66 ميلادي به روم ميرفت و تاج ارمنستان را از نرون، امپراتورروم، دريافت ميكرد. او در مسير خود، براي آن كه مبادا آب دريا را بيالايد، از راهخشكي خود را به روم رسانيد. بسياري از دستورهاي بهداشتي كه ايرانيان خود را موظف به رعايت آنها ميدانستند، ريشه پيش زرتشتي داشتند و زرتشت آنها را تقويت كرد. دراعتقادات ايرانيان و سپس زرتشتيان، نفسي كه از سينه بيرون ميآيد، آلوده كننده است. به همين مناسبت موبدان زرتشتي به هنگام اجراي مراسم ديني جلو دهان خود راميپوشاندند.
در علم امروز، ميدانيم كه بسياري از بيماريهاي واگيردار از راه تنفس منتقل ميشوند و پوشاندن دهان و بيني به خصوص در هنگام بيماري تا چه حد اهميت دارد.
طبيعتا آب دهان نيز آلوده است و ايرانيان هيچگاه آب دهان بر زمين يا در آب نميانداختند، آنان از ليواني كه لب ديگري با آن تماس پيدا كرده، نميآشاميدند، ازظرف همگاني نميخوردند. دستوراتي كه هنوز در ميان زرتشتيان رعايت ميشود. ايرانيان سر غذا صحبت نميكردند. اين كار از نظر اعتقادي، به سبب احترام به خرداد، امشاسپندموكل بر آب، و امرداد، امشاسپند موكل بر گياهان، بوده كه خود يكي از موارد رعايت بهداشت است. عطسه و خميازه و آه ناپسند است و حتي المقدور بايستي از آنها پرهيزكرد. آب بايستي زلال و صاف و پاك نگاه داشته شود. آنچه ناپاك و نجس است، از قبيل مدفوع يا پارچه آلوده با خون، يا از همه اينها ناپاكتر، مردار را نميگذارند باسرچشمه طبيعي آب چون درياچه و نهر و چاه آب تماس پيدا كند. ايرانيان براي شست و شوهيچگاه داخل آب فرو نميرفتند بلكه آب به حد نياز بر ميداشتند. اگر جسمي خيلي آلوده بود، ابتدا آلودگي آن را با ماده ديگري بر طرف ميكردند و سپس با آب شست و شوميدادند. معمولا اين ماده واسط ادرار گاو بوده كه حاوي آمونياك و ضد عفوني كننده است. در فارسي ميانه به آن گومز Gomez (فارسي امروز: كميز) يا پادياب Padyab ميگفتند. به هنگام آلودگي شديد پس از ضد عفوني كردن جسم آلوده با گومز، آن را باخاك خشك نيز پاك ميكردند و سپس با آب ميشستند.
احكام پاك نگهداشتن آتش نزدايرانيان كمتر از آب نبوده است. در ايران، هيچگاه جسد مرده را نميسوزاندند و براي نابود كردن زباله نيز از سوزاندن استفاده نميكردند تا آتش، اين آفريده سودمندخداوند، و نيز هوا را آلوده نسازند. تنها چوب خشك و تميز و مواد خوشبو و نذوراتبيغش را به شعلههاي آتش پيشكش ميكردند. حتي به هنگام پخت و پز، نهايت احتياط راميكردند تا چيزي به آتش نيفتد. براي از ميان بردن زبالهها از راههاي ديگري غيراز سوزاندن استفاده ميكردند كه در نوع خود بسيار جالب بود. فضولات پاك و خشك را (مانند استخوان آفتاب خورده) در خاك دفن ميكردند. اما براي زبالههاي ديگر،اتاقهاي كوچك و مجزايي ميساختند به نام لرد Lard.
همه طرف اين اتاق بسته بود وتنها روزنه آن به خارج، منفذي مانند لوله بخاري بود كه در سقف مسطح آن تعبيه ميشدو پلكاني به آن ميرسيد. زباله آلوده را از اين منفذ به درون اتاق ميانداختند ووقتي اتاق به اندازه كافي پر ميشد، اسيد روي آن ميريختند تا زباله از ميان برود. ظاهرا اين رسم در ميان زرتشتيان اطراف يزد تا حدودي باقي مانده است.
يكي ديگر ازموارد بهداشتي كه در ايران آن زمان به درستي رعايت ميشد، مبارزه با حشرات زيانبارو آلوده كننده تحت عنوان كلي «خرفستران» بود. كاري كه امروزه با مواد شيميايي حشره كش انجام ميدهيم، در آن زمان با ابزاري به نام «خرفسترگان» يا «خرفستركش» انجام ميشد كه در پهلوي، به آن «مارغن» يا «ماركش» ميگفتند و عبارت از چوبي بود كه به دسته آن تسمهاي چرمي متصل بود. كشتن خرفستران همچون ساير موارد بهداشتي چنان پشتوانه اعتقادي يافته بود كه از ثوابهاي بزرگ به شمار ميآمد. اين رسم تا اواسط سده نوزدهم ميلادي هم در ميان زرتشتيان كرمان رايج بود و روزهاي خاصي به صحراهايااطراف شهر ميرفتند و حشرات و جانوران نامطبوعي چون مار و سوسمار را ميكشتند. ازآنجا كه سپندارمد، امشاسپند موكل بر زمين است و اوست كه محصولات كشاورزي در معرض گزند خرفستران را محافظت ميكند، اين مراسم در روز جشن سپندارمد (ششم اسفند) برگزارميشد.
در اعتقادات ايراني، همان گونه كه جسد و مردار نجس و آلوده است، هر آنچهاز بدن جدا شود نيز حكم مردار را پيدا ميكند و آلوده است. از اين رو، كوتاه كردن مو و ناخن با تشريفات بهداشتي خاصي همراه بوده است. ناخن يا موي چيده شده را كه ماده مرده يا «هخر» ناميده ميشد، در پارچهاي ميپيچيدند و در حالي كه آستينها رابالا زده و بسته را دور از بدن خويش نگهداشته بودند، آن را به لرد (اتاق زباله) يازميني باير ميبردند و در حالي كه «سروش باژ» (يكي از دعاهاي زرتشتي) ميخواندند،سه شيار روي زمين ميكشيدند و بسته را روي زمين ميگذاشتند و اندكي خاك روي آن ميريختند.
رعايت همه اين موارد، در حفظ بهداشت عمومي موثر است. طبعاً چنين مردمي براي بهداشت شخصي نيز اهميت خاصي قائل بودند. هر ايراي مومني بايد جسمي پاك و طاهرداشته باشد. زرتشتيان پيش از هر نماز از نمازهاي پنج گانه روزانه، بايد دست و صورت و پاي خويش را ميشستند و در اصطلاح امروزي، وضو ميگرفتند. همانند دين امروزي ما،غسلهاي متعددي هم داشتهاند كه به آن، «اوريخت» ميگفتند، به معني «آبريزي».
پاكيزگي ايرانيان شامل خانه و مسكن آنان نيز ميشد. خانهها هميشه آب و جارو شده بود و پيش از هر جشن يا روز مقدس خانوادگي، خانه تكاني ميكردند.
اين اندازه اهميتي كه براي پاكيزگي قائل بودند، ناشي از انديشهاي اعتقادي است كه گيتي را صحنه نبرد بيامان ميان نيكي و بدي ميداند. بدي همواره نيكي را تهديد ميكند وهر مومني بايد با انجام دادن اعمال خوب و رعايت بهداشت و پاكيزگي كه خود بخشي ازنيكي است، به ياري آنچه پاك و نيك است برود و از پاكيزگي به عنوان اسلحه در برابرهجوم بدي و شقاوت به دنياي مادي سود ببرد. پاكيزگي از اخلاق و اخلاق از پاكيزگي جدانيست.
هر گونه آلودن آفرينشهاي بيجان با پليدي، قدغن و حرام است. در قوانين طهارت، پاك نگهداشتن فلز نيز به عنوان عنصري كه از آسمان است، اهميت دارد و فلزات گرانبها را نبايد به دست بدكاران داد. با اين انديشه و اعتقاد، ايرانيان به هنگام صدقه دادن دقت ميكردند تا صدقه را به مستحق آن برسانند.
منابع:
بويس، مري،تاريخ كيش زرتشت، ترجمه همايون صنعتيزاده، جلد 1ول، تهران: توس، 1374.
بويس،مري، «ديانت زرتشتي در دوران متاخر»، در ديانت زرتشتي، ترجمه فريدون وهمن، تهران: انتشارات بنياد فرهنگ ايران، 1348.
پور داود، ابراهيم، يشتها، جلد اول، تهران: طهوري، 1347
نظرات شما عزیزان:
|